ملیناملینا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

عسل مامان و بابا

روز اول مهر

  سلام و صبح اول پاییزیت بخیر باشه گلم امروز صبح که بیدار شدی صبحونه ات رو دادم خوردی و برای رفتن به مهد آماده شدی و با خوشرویی تمام وارد مهد شدی و بغلت مربی ات رفتی ، امروز هم که تو مهد براتون می خواستن جشن بگیرن خیلی خوشحال بودی عزیز دلم خوش بگذره . ...
1 مهر 1391

دو روز آخر پر بار

  سلام و صبح بخیر به خوشگل خانم خودم روز پنج شنبه که از سرکار اومدم ،مامان جون مهمون داشت یه همسایه خیلی قدیمی که چند سالی رو با هم زندگی کرده بودیم و حالا ساکن تهران هستن .وقتی وارد خونه شدم و با همه سلام و احوالپرسی کردم شما هم مشغول بازی بودی که گفتی : سلام مامان ،خسته نباشی،خوش آمدی وای وای خوش آمدیت منو کشته از تو آشپزخونه یه شیرجه به سمتت زدم و غرق بوسه که چه دختر شیرین زبونی دارم. ناهار و هم خونه مامان جون بودیم و عصر هم قرار بودیم بریم خونه مامان بزرگ آرتا که برای عصرونه دعوت بودیم تو راه بهم می گفتی که نمی خوای به محمد امین سلام بدی آخه دوستش ندارم .تو مهمونی هم که اونقدر زبون ریختی که دختر عمه هام همش از...
1 مهر 1391